و دور تر از خواب در سرزمين تنهايى من ، جايى است ، كه آغوش همه دختران…
هر شامگاه خورشید را می خوابانم. هر بامداد برای ماه صبحانه می آورم. ظهرها کبوتران خیالم…
عرصه هستی را با بضاعت لاغر خویش در نوردیدن, و از واژه های کم آمده سخن ساختن…
جهانم می شکند با هر انفجار, بادکنک خیالی داده های دیروز, متلاشی می شود. که هنوز ذره…
خوابی بود, رویایی یا در قلمی چرخان, یا کاغذ پاره ای پس افتاده, در گذری یا پیامی…
در من حادثه ایست از دور زمان گاه چون لاک پشتی در دورها,سنگ جهان بر پشت ,…
عشق های کویری و قناتی در دورکودکیم با تو سخن می گوید.گویی راه بسته عشق دیرینه مرا…
صدای نفسهای من در ونیز,مرد, زن و کودک,هوای من در ونیز,کار و بار من,دل و سر من,ایران,…
یادهای بادها در حافظه مرغابیان,و بادهای بی یاد در عبور ابرها را از جای کندن,و در…
ترنم هزار ساله نوای ایران ,در عبور از دشت فاس,به راه اندلس ,از لابلای پنجه های عود…