برای بستن، ESC را بفشارید

یا دسته بندی های محبوب ما را بررسی کنید...

poème شعر

67   مقاله
67

سرد- واره‌ها پای‌بندهای خود را به سخره گرفته‌اند. از روزنه‌های خسته‌شان جان می‌تراود. بوی آشنای دورها باز…

بازگشته‌ای در گمشدگی پریشان‌دلی در وازدگی در راهی با دو انتهای باز و پهنای فراموشی شمارش؛ یادآور…

بافتی گرم، دم به دم، هر دم، زندگی را در نشانه‌های نیامده رنگ می‌دهد. در دیدگان نوری…

پهنای همگانی مرزهای جدایی، تا آبادی‌های غروب تنهایی، تا گردش واژه‌های درمانده، تا جسارت پرنده‌های پرسش، در…

بارشِ بی بارانی ! چون تماشای بهار،             گشاده‌ای ! ترانه‌ای ! سحری !             پیچشی !…